مسلمانان جهان حدود 24 درصد از جعيت جهان را شامل ميشوند و آتئيست هم 23 درصد جمعيت جهان.

سوال بنده اين است که به دليل وجود دين اسلام، ما افراد بزرگي چون ابن سينا و ملاصدرا و علامه طباطبايي و هزاران فرد ديگر رو داشتيم که با دين اسلام به خدا و کمال رسيدند؛ و به هدف زندگي دست يافتند، الان در کشور هاي ديگر که دين و اسلام و . وجود ندارد؛ اين اين انسان ها چگونه بايد به کمال و هدف زندگي برسند؟- مثلا در کشوري مثل ژاپن که اصلا ديني نمود پيدا نکرده تکليف آن افراد چيست؟- خداوند براي آنان چه تدابيري در نظر گرفته است؟- شايد الان بگيد با ظهور امام زمان عليه سلام اسلام جهاني ميشود- اين تا اينجا قبول، ولي براي افرادي که در زمان ظهور نبودند چي؟- و چرا خداوند شرايط رو براي همه يکسان نکرده است؟-شايد الان بگيد خداوند با توجه به هر مقدار ظرفيت وجودي که به هرکي داده تکليف ميخواهد مثلا تکليف من شيعه از يک ژاپني بيشتر است، اما خوب من منابعي براي شناخت خدا و دين دارم و ميتونم به خيلي از کمالات و هدف زندگي برسم ولي براي بقيه جمعيت جهان چي؟

 

 

با تشکر از شما

 

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

ما اسلام را کاملترين مکتب مي دانيم، اما معتقد نيستيم که اگر کسي به اين مکتب دست نيافت نمي تواند به هيچ مرحله اي از سعادتمندي برسد چون يکي از اعتقادات ما اين است که عقل انسان ها به تنهايي مي تواند تشخيص دهنده بسياري از مسائل بوده و نيز در تعاليمي که به صورت ناقص و گاه تحريف شده، از پيامبران گذشته باقي مانده، مواردي وجود دارد که غير مسلمانان نيز مي توانند با کمک آنها، تا حدودي به مسير حق نزديک شوند. از اين رو خداوند در قرآن کريم، برخي مسيحيان را ستايش نموده، به دليل آنکه آنان از صفات نيکي؛ همانند تواضع؛ برخوردار بوده اند و همين ويژگي مثبت به آنها اجازه مي داد که در صورت روشن شدن حقانيت اسلام، از آن پيروي نمايند:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنَّا نَصاري‏ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَکْبِرُونَ(1) 

[ترجمه: ] مسلّماً يهوديان و کساني را که شرک ورزيده اند، دشمن ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهي يافت و قطعاً کساني را که گفتند: «ما نصراني هستيم»، نزديکترين مردم در دوستي با مؤمنان خواهي يافت، زيرا برخي از آنان دانشمندان و رهباناني اند که تکبر نمي ورزند.

در نتيجه هر چند معتقديم که مکتب اسلام، کاملترين دين بوده و انتخاب آگاهانه به همراه عمل به دستورات آن، مي تواند زمينه سعادت کامل انسان ها را فراهم نمايد، اما با بررسي تعاليم ساير مکاتب نيز درمي يابيم که برخي از اين تعاليم، با آموزه هاي اسلام منافاتي نداشته، بلکه مواردي وجود دارند که تقريباً تمام مکاتب موجود، آن را پذيرفته اند، طبيعتاً انسان ها هر جاي دنيا که باشند، با قدرت خداداد عقل مي توانند؛ حتي بر فرض اينکه ديني وجود نداشته باشد؛ بسياري از خوبي ها و زشتي ها را تشخيص داده و به مقتضاي آن رفتار نمايند و به سعادت دست يابند، البته به شرط آنکه در جهلي که نسبت به آيين حق دارند، قاصر باشند و نه مقصر!

توضيح مطلب آنست که در برابر آيين حق سه گروه وجود دارند:

1ـ عدّه‏ اى که آگاهانه با حق مخالفت مى‏ کنند و با توجّه و علم و آگاهى با حقيقت سر ستيز دارند. در حقيقت اين گروه اهل لجبازي و عناد هستند و با علم به اشتباه خود باز براي حفظ منافع و يا تعصّبات و احساسات بيجا، حاضر به پذيرش حق نيستند. قرآن کريم در وصف اين گروه مي فرمايد:

وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا(2) 

[ترجمه: ] از روى ستم و عصيان منكر آنها شدند، اما ضميرهايشان بدان يقين داشت.

روشن است که اين گروه اگر بر همين حال از دنيا بروند در قيامت گرفتار قهر و عذاب الهي خواهند شد.

 

2- دومين دسته «جاهلان مقصّر» هستند. آنها کسانى هستند که تابع اسلام نيستند، ولي نه به واسطه علم و يقين به موضوع بلکه با وجود توانايى تحقيق و جستجو و پرسش ، و امکان دسترسى به عالم و دانشمند، ولى انسانهايى تنبل، بى تفاوت، بى اعتنا به مسائل دينى، دنياپرست و بى قيد و بند هستند. و به دنبال فراگيرى مسائل خود نمى‏باشند. تا هر گاه که حقيقت به ايشان عرضه مي شود، روي گردانده و به تعبير قرآن کريم «دست در گوش خود گذاشته و جامه به سر مي پيچيند تا صداي حق را نشنوند.» (3) 

روشن است اگر اين افراد حق را نيابند يا پيروي از حق نکند در قيامت عذر آنها پذيرفته نخواهد بود، هر چند به مسئله جاهل باشند. چرا که جهل ايشان جهل تقصيري است و نه قصوري.

 

3-گروه سوم «جاهلان قاصِر» هستند؛ يعنى افراد نادانى که به علماء و دانشمندان دسترسى ندارند. همانند ساکنين منطقه‏ اى که پاى عالمى به آنجا نرسيده، يا کسى که در مرکز علم و دانش و در کنار دانشمندان زندگى مى‏کند، امّا تاکنون به ذهنش خطور نکرده که فلان عملش اشتباه مى ‏باشد، تا آن را اصلاح کند، و طرز صحيح آن را از آگاهان بپرسد؛ و به عبارتى کوتاه، چون غافل بوده، جاهل قاصر شمرده مى‏ شود. خلاصه اين که جاهل قاصر کسى است که دسترسى به عالم ندارد؛ چه بر اثر عدم حضور عالم، و يا به سبب غفلت جاهل. اين گروه هستند که اگر به حق دست نيابند در قيامت نيز عذر آنها پذيرفته خواهد بود.(4) به شرطي که به بايدها و نبايد هاي عقلي پايبند باشند. يعني از خيانت، جنايت و ظلم هايي که عقل (به عنوان نبي درون) از آنها نهي کرده، بري بوده و به احسان و عدالت و. که عقل بدانها امر مي کند، ملتزم باشند.اين قسم که غالب جمعيت جهان را نيز تشکيل مي دهند، احکام مستضعف فکري را خواهند داشت و اگر انسانهاي خوبي باشند، اميد است که خداوند در آن دنيا، با لطف و محبّت خود با ايشان رفتار کند. از ميان اين دسته کساني هستند که با تحقيق و عقلانيت صرف به ديني غير از اسلام راه يافته اند. هر چند اين امر عملا محال بوده و از نظر ما امکان ندارد، نتيجه تحقيق و بررسي به ديني غير از اسلام برسد. (چرا که اساسا اين اسلام است که عقل گرا بوده و راه را براي تتبع باز مي داند و باقي اديان يا نژادي هستند و يا صرفا ايمان گرا) ولي به فرض اگر هم کسي بر اساس عقل سليم و دور از اشارات احساسات و عواطف، تابع دين ديگر شود، به جهت آنکه از عقل خود تبعيت نموده است، در نزد خداوند حجت داشته و امکان کسب کمالات انساني را خواهد داشت.

 

پي نوشت ها:

1.مائده، آيه 82.

2.نمل، آيه 14.

3.نوح، آيه 7.

4.گردآوري از کتاب: والاترين بندگان‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازي.

 

منبع: پاسخگو


علم آموزی مي ,  ,حق ,اسلام ,وجود ,وَ ,و به ,است که ,که به ,بوده و ,که درمنبع

پاسخ به برهان شر

اگر خداوند همه چی را میداند پس من اختیار ندارم

سفسطه و مغالطه

برهان صدیقین و دیدگاه فیلسوفان

هستی و خدا

علت فلسفی تعدد زوجات پیامبر

علامه طباطبایی کیست

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طاقت بیار خرید کاغذ a4 اخبار تعطیلی فروش الپتیکال با قیمت مناسب دانلود نرم افزار الان بخر تحویل بگیر خرید و فروش میلگرد فروشندهه انواع اسباب بازی دخترانه باکیفیت جاذبه های گردشگری روستاهای گیلان 2020