ببخشيد سوالي دارم، ما فيلسوفايي داشته و داريم که در علوم عقلي بشدت قوي هستند و بعضي از آنها که عارف هم هستند اهل باطن اند، مانند علامه حسن زاده آملي.

 

 

سوالي که بنده دارم اين است که چرا پس هنوز براي بعضي ها شبهات فلسفي وجود دارد؟

مثلا ريچارد داوکينر با برهان بوئينگ 747 غايي دست به اثبات وجود عدم حق تعالي ميزند و بعد ادعا ميکند که الهي دانان بيايند اين برهان منو رد کنند، اما هنوز خلا ها و چاله هايي در فلسفه است که پاسخ داده نشده.

پس چرا فلاسفه و عرفاي ما که بعضيشان اهل مکاشفه و سير و سلوک بوده اند و حتي گاهي اوقات با امامان در ارتباط اند، نمي آيند با کمک از ائمه ي اطهار به تمامي سوالات بشر و خلا ها جواب بدهند؟

مثلا چرا آقاي جوادي آملي يا علامه حسن زاده يا دکتر ديناني و بسياري از فلاسفه ي کبير عصر حاضر نمياند مناظره ي بزارند و فيلسوفا و آتئيست هارو بکوبند؟

 

با سلام و آرزوي قبولي عبادات و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني.

 

پاسخ اين پرسش را در قالب چند نکته تقديم مي کنيم:

نکته اول: 

بايد توجه داشت که باور به خداوند همانند هر باور ديگري، ممکن است دچار بدفهمي ها و سوء قصدها گشته و انکار شود از اين رو باور نداشتن و يا قانع نشدن عده اي در مقابل يک بارو وما به معناي ضعف استدلالي آن باور نيست، بلکه چه بسا مبادي و مباني معرفتي و غير معرفتي در ارزيابي انسان از باوري خاص دخيل بوده و سبب شود تا انسان در مواجه با يک حقيقت، نتواند جانب بي طرفي، انصاف و عدالت علمي را بپيمايد. 

در نتيجه انصاف و واقع بيني شرط اساسي در يک پژوهش عقلاني بوده و تبعيت از ظنّ ها و گمان هاي واهي است که بشر را روز به روز در ورطه سقوط و هلاکت فرو برده و خواهد برد.

برخلاف آنچه در يک بينش سطحي به نظر مي رسد ، تمام معتقدات انسان ها همواره متکي بر دليل و منطق نيست. چه بسا انسان به دلايلي دانسته يا ناداسته از عقل و منطق فرار کرده و از حقيقت روي مي گرداند. عواملي چون خود پرستي به جاي حق پرستي، فرورفتن در انحرافات اخلاقي، فهم نادرست از مبادي مسئله، فروکاست همه مسائل به جنبه هاي مادي و تجربه پذير، غرور علمي بيجا، پيروي از جوّ حاکم بر فضاي فکري و فرهنگي جامعه و . همگي از مواردي است که انسان را از آزاد انديشي دور کرده و راه رسيدن به حقيقت را مسدودي مي سازند.

از سوي ديگر اعتقاد به خدا تعهد و تکليف آور و محدود کننده است و بسياري از انسانها حاضر به پذيرش مسؤليت و تعهد نيستند و مي خواهند آزاد و رها باشند. 

آري پذيرفتن وظايف بندگي آسان نيست بلکه بسيار سخت است. اين که فرد خود را موظف بداند در اوقات پنج گانه به عبادت خدا بايستد و يک ماه از سال روزه بگيرد و خمس و زکات بدهد و. . . براي غالب افراد سنگين است بخصوص که به خدا عشق نداشته و عبادات را تکليف بدانند و به کنه عبادت نرسيده باشند. به بيان قرآن توجه کنيد: 

وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ(1) 

[ترجمه: ] و ( در کارهايتان ) از صبر ( روزه ) و نماز ياري طلبيد ، و البته استعانت و نماز ( هر دو ) دشوار و گران است، مگر بر فروتنان.

بنا بر اين پذيرفتن خدا محدود کننده و قيد آور است. معتقد به خدا بنده است نه آزاد ؛ و متعهد است مطابق امر و خواست مولايش رفتار کند نه مطابق ميل و خواست خودش؛و بسياري از انسان ها نمي خواهند اين محدوديت را بپذيرند از اين رو به فلسفه بافي براي انکار خدا اقدام مي کنند تا شايد خود را مجاز و مجاب به هر کار بدانند: 

بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ- يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ(2) 

[ترجمه: ] بلکه انسان مي خواهد پيش رويش را کنار گذارد [و چيزي مانع او نباشد] و مي گويد : کو تا قيامت و کجاست قيامت؟

نکته دوم:

تاريخچه مباحث الاهياتي در جهان غرب نشان مي دهد که اين مفاهيم پس از طرح نظريه تکامل و برخي کشفيات علمي با چالش هايي جدي مواجه شده است. چرا که خداي فرهنگ غرب، آنقدر غير معقول، ضد عليم و دنيا گريز است که تاب مقابله با اينگونه از چالش ها را نداشته و در نهايت به حفره هاي موضوعات مجهول خزيده، و به «خداي حفره ها» و يا «خداي خلاء پوش» لقب يافته است. (3) 

اين سبک از «خداباوري منفي» که تحت تاثير الهيات يهودي در اروپا گسترش يافته است، گرايش به الحاد را در غرب منجر شده و در حقيقت دانشمنداني همچون داوکينز با پوشاندن حفرهاي سوال، از جواب هاي علمي، خدايي را انکار کرده اند که حاصل جهل بشر بوده و مخلوق رويکردهاي روانشناختي و جامعه شناختي جهان غرب به شمار مي آيد.

در نتيجه ساحت تفکر غرب و شرق يکي نيست و از همين رو زبان مشترکي که بتوان بر اساس آن به تفاهم رسيد، کمتر وجود دارد. خصوصا اينکه پس از گسترش تکنولوژي، رويکردهاي پوزيتويستي و تجربه گرايانه در جهان غرب، غالب بوده و بر همه شئون انديشه فلسفي ايشان، تا حدود زيادي سايه افکنده است.

نکته سوم:

اما در خصوص «برهان بوئينگ 747» که شما در سوال بدان اشاره فرموديد، توضيحات اندکي لازم است.

اولا «برهان بوئينگ 747» مربوط به دانشمندي به نام فرد هويل است که تقريري ديگر از برهان نظم بوده و در جهت اثبات خداست. وي مي گويد: «فرض پديد آمدن جهان بر اثر تصادف، مانند اين است که تصور کنيم، يک هواپيماي غول پيکر بوئينگ 747 در انبار آهن، خود به خود بوجود آمده است. (4) 

ثانيا، آنچه در خصوص داوکينز در اين باره وجود دارد، صرفا يک اشکال و يک استبعاد به برهان بوئينگ 747 است که بر اصل «تقدم پيدايش پديده هاي ساده بر پديده هاي پيچيده» شکل گرفته است که حتي نمي توان نام آن را دليل گذاشت چه رسد به برهان! و چه رسد به برهاني که کسي نتواند جوابش را بدهد!!

از نظر او بر اساس نظريه داروين، هر موجودي پيچيده اي بايد از موجودات ساده بوجود بيايد. در نتيجه خدا که يک موجود پيچيده است، نمي تواند قبل از موجودات مادي باشد.(5) 

پاسخ اين ادعا بسيار ساده است. الوين پلانتينگا از فيلسوفان معاصر آمريکايي، در پاسخ او مي گويد:

در اصلي که شما بر تقدم موجود ساده بر موجود پيچيده داريد، تفاوت ميان احکام موجودات مادي و موجود مجرد ناديده انگاشته شده و قياس مع الفارقي را شکل داده است. چرا که خداوند موجودي مجرد است و موجود مجرد نمي تواند مرکب از اجزاء باشد تا بعد بخواهيم درباره پيچيدگي و يا سادگي اجزاء سخن به ميان آوريم. خداوند به معناي واقعي کلمه بسيط است و ميان قوه و فعل و وجود و ماهيت او تمايزي نيست. (6) 

در آخر نيز عرض مي کنيم که يکي از کتابهاي فلسفي خوبي که در نقد ديدگاه فلسفه غرب نوشته شده است، کتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» است که در اصل ۱۴ مقاله از علامه سيد محمدحسين طباطبايي بوده و پس از آن توسط شاگرد وي، استاد شهيد مرتضي مطهري، شرح داده شده است. اين اثر، نه تنها حاوي مسائل مهم فلسفه قديم و جديد، بلکه شامل نوآوري‌ در زمينه فلسفه اسلامي و نقد و بررسي فلسفه غرب است.

 

پي نوشت ها:

1.بقره، آيه 45.

2.قيامت، آيه 5.

3.ر.ک مطهري، مقالات فلسفي، ص 50.

4.هويل، تکامل طبيعي، ص105.

5.ر.ک داوکينز، پندار خدا، ص92.

6.پلانيتگا، نقد پلانتينگا بر کتاب ملحدانه ريچارد داوکينز، ص 25.

منبع: پاسخگو


علم آموزی   ,مي ,يک ,ها ,فلسفه ,انسان ,است که ,بوده و ,و در ,پس از ,به خدامنبع

پاسخ به برهان شر

اگر خداوند همه چی را میداند پس من اختیار ندارم

سفسطه و مغالطه

برهان صدیقین و دیدگاه فیلسوفان

هستی و خدا

علت فلسفی تعدد زوجات پیامبر

علامه طباطبایی کیست

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شبکه اجتماعی وزین فیسنما خدمات لوله کشی تهران پایپر معرفی کالا فروشگاهی آلفا 7 تولید کننده نایلون شیرینگ عمده میوه خشک کن وبلاگ کاست های نایاب ایرانی طراحی سایت شرط بندی|فروش اسکریپ شرط بندی|free scrip bet آنلاین خط محبت